یاس من
یاس من

یاس من

تلویزیون ممنوع !

یک هفته تله ویزیون رو خاموش کردم و کلا از برق کشیدم. می خواستم امتحان کنم ببینم چی می شه. با خودم فکر می کردم که من می تونم خیلی راحت بدون تله ویزیون زندگی کنم، فقط شاید آقای ات ساین به خاطر اخبار ورزشی و یا مسابقات ورزشی همراهیم نکنه . . .


  ادامه مطلب ...

روز معلم مبارک


شیدا جون امروز تو تنها کسی بودی که به من روز معلم رو تبریک گفتی. هرچند که من خیلی وقته که دیگه معلم نیستم. تو به خاطر اینکه من چند سال پیش یه چیزایی یادت داده بودم ، هر سال توی این روز از من تشکر می کنی و من واقعا شرمنده میشم. 

می دونی چرا؟ چون لیست افرادی که من باید ازشون قدردانی کنم طولانیه. کساییکه به من لطف داشتن و خیلی چیزا یادم دادن. چیزایی که شاید الان یادم رفته ازشون حتی استفاده کنم.

شیدا جون منم ازت سپاسگزارم که بهم یه حس خوب دادی. و بهم این جمله از امام علی (ع) رو یادآوری کردی :" هر کس به من چیزی بیاموزد ، مرا بنده خود ساخته است."

زندگی

زندگی حرکت است و صعود.

زندگی تسلیم است و ایثار.

کارهایی درست و در زمانی مناسب ،

شهامت آغاز ، آگاهی و ایمان و قداست ثانیه ها،

تنها چیزی است که به آن نیازمندی.

آنگاه نو خواهی شد،

که کهنه را سراسر رها کنی،

نباید در همانی که بوده ای ، بمانی.

همیشه راه دیگری به سوی آگاهی پیش روی توست.

بروی ، ببالی و دگرگون شو.

نیرویی که بدان نیازمندی از ژرفابه سطح می جوشد،

به خودآگاهی می پیوندد و دیگر گونه ات می کند.

تازگی را بجوی.

به توانایی هایت تکیه کن.

بی پروایی خود را نشان بده.

دگرسانی را بپذیر.

حق خود را باور بدار،

تا از آن تو گردد.

                                                       دیانا وست لیک


بی جانشین

زود خداحافظی کردی. حداقل می ذاشتی با قهرمانی این فصل استقلال.

 همیشه تو قلب ما استقلالی ها هستی کاپیتان مجیدی.


نمی دونم چرا

بخاطر دوقلوهای عزیزمون مجبور شدیم خونمونو بزرگتر کنیم. همین روزا هم اسباب کشی داریم و می ریم به یه خونه جدید. دغدغه خونه پیدا کردن و خونه رهن دادنمون شده بود استرس روزانه من. می ترسیدم بچه هامون به دنیا بیان و هنوز اتاقشون آماده نباشه. تا اینکه ...

ادامه مطلب ...

تفاوت

همسایه روبروییمون یه مرغ مینا خریده و گذاشتنش توی بالکن . بالکنشون با بالکن ما با یه تیغه چند سانتی از هم جدا شده. هر روز همه اعضای خانوادشون یکی یکی وقت میذارن میان توی بالکن و قربون صدقه مرغ مینا میرن. سلام مینا جون خوبی؟ عزیزدلم چی کار می کردی؟ غذا برات آوردم و ... 

بعضی وقتا یه چیزایی میگن که اگه کسی ندونه فکر میکنه دارن با بچشون حرف می زنن و فداش می شن. 

همسایه پایینیمون که جدیدن افتخار دادن همسایمون شدن یه پسر کوچولو دارن که هنوز حرف نمیزنه ولی راه میره .(اینو از صدای کفشاش فهمیدم.) تا به یه چیزی دست می زنه  یا یه کار خلاف میل مادرش انجام میده ، داد و هوار مادرش سر به فلک میکشه. سر بچه چند ماهش دادمیزنه : نکن . الهی بمیری داغتو ببینم و ادامه اش چند تا فحش آبدار تثارش می کنه.  بچه هم فقط جیغ می کشه. حتی شبا هم از خواب بیدار میشه جیغ میزنه.  

دلم برای بچه میسوزه حتی به اندازه یه مرغ مینا هم احترام نداره.

 

زخمی که نمی بینیم

 می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزار گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. ادامه مطلب ...