یاس من
یاس من

یاس من

ابن سینا یا فردوسی مسئله این است!

بهش گفتم : "حیفه آدم تا همدان بره ولی زیارت ابن سینا نره ."



همین جمله باعث شد با وجود وقت کم و ترافیک سنگین و برنامه های دیگه ، بعد از 18 سال دوباره آرامگاه بو علی رو ببینم. مستقیم رفتم سر مزار ابو علی سینا و شروع کردم به خواندن فاتحه. هنوز تمام نشده بود که یه آقایی ازم پرسید : این خودشه؟

سرمو به نشانه بله تکون دادم. دوباره پرسید : اینه دیگه؟ دوباره سرمو تکون دادم که آره بابا اگه سواد داری و عینک لازم نداری روی سنگ قبرشو بخون. متوجه شد که دارم فاتحه می فرستم ،  بلافاصله گفت : خودش به این چیزا اعتقاد نداشت.    


                                                                                                        

خدایا این زنبور وزوزو  از کجا پیداش شد؟ من کلی خدا خدا کردم که بیام اینجا. می خوام با پسر ستاره کلی درد و دل کنم. بگم شیخ الرئیس جون خدا وکیلی عجب مغزی داشتینا. بگم که چرا درمان قولنجتونو  قطع کردین؟پنجاه و هفت هشت سالگی زود نبود؟  اگه به درمانتون ادامه داده بودین حکمت مشائی رو اشراقی کرده بودین یا حتی بیشتر و بالاتر. آخه حسین جون کتاباتون کامل به دست ما نرسید فقط یه مقدمه به دستمون رسید که ازش نمیشه کاملا  به این نتیجه رسید که بالاخره شما هم فقط به استدلال و عقل اکتفا نکردین و اهل دل شدین. میخواستم بهشون بگم که من یکی چشم این  غزنوی ها رو ندارم. مخصوصا مسعودشون. یکی به خاطر شما و یکی هم به خاطر حسنک وزیر.( البته شما کجا و حسن کجا؟) می خواستم ازشون بپرسم شما چطوری فکر می کردید؟  چطوری به مسایل نگاه می کردید؟ چطوری اینقدر باهوش  و مخ بودید؟ علمی نبوده  که شما بلد نباشید! شاعر و منجم و ریاضیدان و فیلسوف و پزشک و غیره . یه سوال دیگه هم اینکه ببخشیدا من درست نفهمیدم شما شیعه بودین یا سنی؟ البته به قول اتساین مهم نیست. اما من هنوز نفهمیدم!! و  اینکه چطوری با کم خوابی مبارزه می کردین؟ میدونم تشنه دانستن بودید و فوق العاده پر کار و فعال ، اما استراحت هم جای خودش رو داره. آخه آقای دکتر مگه ما نباید حداقل 7 ساعت در شبانه روز بخوابیم؟  آقای بو علی رمز موفقیت شما چی بوده؟ 

می خواستم بگم ما صد تا عکس متفاوت از شما دیدیم کاشکی یه افتخاری می دادین و یه شب به خوابم میومدید.آخه خیلی دلم میخواد بدونم نابغه بی نظیری که از بچگی ام تا حالا دوستش دارم چه شکلیه و جواب سوالامو میگرفتم.



آقاهه ول کن نبود.بهش گفتم:  ابن سینا مسلمون بوده و ما مسلمونا سر خاک فاتحه میفرستیم. 

 مونوپادشو از این شونه به اون شونه جا به جا کرد و گفت : اون اصلا عربا رو قبول نداشته. خودش گفته که عجم زنده کردم به این پارسی

حسابی خودمو کنترل کردم که از خنده نترکم. طرف به جای مشهد اومده بود همدان!!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد