یاس من
یاس من

یاس من

عروسک قشنگ من


عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تو رخت خواب مخمل آبی خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونُ خریده
قشنگ‌تر از عروسکم هیچ‌کس ندیده.
عروسک من
چشماتُ وا کن
وقتی که شب شد
اون وقت لالا کن
بیا بریم توی حیاط با من بازی کن
توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن.


 یاس من، امروز با هم این شعر رو خوندیم. مامان یاد بچگی هاش افتاده بود. تو هم خوشت اومده بود. داداش هم اومده بود با ما شعر بخونه. خلاصه سه تایی باهم کلی کیف کردیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد